دو شبه پام تو اورژانس بیمارستان آموزشیه. یه پزشک مقیم هست اونجا. دیشب فهمید دانشجو پزشکی ام کلا یه جور دیگه برخورد کرد ! کلی بحث تخصصی و .

حالا امشب وسط اورژانس پرستارا داشتن فشارم رو میگرفتن ،از پشت میز منو دید بلند بلند داد میزد خانوم دکتر ! عزیزم! چی شدی دوباره؟! 

[من درحال انفجار از خجالت و عصبانیت ذوق زدگی غیرعادی ایشون.] خوبم آقای دکتر .شما به کارتون برسید . نوبتم میشه الان. 

+ همرام بیا میخوام برم بالا سر مورد سوساید! 

بعد از احیا و خلوت شدن اورژانس ، تو اتاق معاینه، رو به بابام

+ باباش؟ میدونی دخترمون وقتی دکتر شد چه جور دکتری میشه؟ از اینا که مریضا عاشق صورت آرومش میشن

دیدمت وسط اورژانس چه قدر حالم خوب شد! تو ذهنم اون آهنگه پلی شد که میگه تو چشمات توت تر داری ، خودت حتما خبر داری .

میمونی پیشم تا صبح مریض ببینیم ؟ دوست داری ؟

.

آقا این حرفا تموم شد، ولی من واقعا یه جوریمه چه وضعش بود آخه؟ نفهمیدم چی تو ذهن یارو داره میگذره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها